SMS!!!
من همیشه زندگانی رابه مسخره گرفتم ؛دنیا؛مردم همه اش به چشم یک بازیچه؛یک ننگ ؛یک چیز پوچ وبی معنی است.می خواستم بخوابم و دیگر بیدار نشوم و خواب هم نبینم؛ولی چون در نزد همه مردم ؛خودکشی یک کار عجیب و غریبی است می خواستم خودم را ناخوش سخت بکنم؛مردنی و ناتوان بشوم و بعد از آنکه چشم و گوش همه پر شد ؛تریاک بخورم تا بگویند ناخوش شد و مرد. او فهمید همه ی کیف هایی که برای مردم معمولی جایز بود برای کسی که دنیاهائی مافوق تصورات و لذایذ سایرین ایجاد می کرد غیر ممکن بود.و او کوشش می کرد در پسمانده و وازده ی کیف دیگران لذت موهومی برای خودش جستجو بکند.
(تجلی)
نوشته شده در جمعه 91/6/10ساعت
2:10 عصر توسط نیما نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |